طراح گرافیک و دانش آموز

۵۱ مطلب با موضوع «دانش :: خواندنی» ثبت شده است

فیلم "تابستان 92" یکی از معجزات تاریخ فوتبال


فیلم "تابستان 92" یکی از معجزات تاریخ فوتبال، در سینماهای دانمارک روی پرده است. 

دانمارکیها در مرحله مقدماتی یورو 92 حذف شدند اما سازمان ملل، یوگسلاوی را به دلیل جنگ تحریم کرد تا فقط 10 روز مانده به بازیها، دانمارک جایگزین شود. 

ریچارد مولر نیلسن، مشغول تعویض کابینت پوسیده آشپزخانه‌ است که خبر را می‌شنود. با یکایک بازیکنانش که همگی در تعطیلات به سر می‌برند، تماس می‌گیرد. فقط برای بستن چمدان فرصت داریم. یان ینسن لب دریا آفتاب می‌گرفت و آبجو می‌نوشید. کیم ویلفورت در بیمارستان، بالای سر دختر سرطانی‌اش بود. 


ادامه متن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی ناصری

محشره این عکس ... !

جون خودشو بچه اشو نجات داده داره ازاش تشکر میکنه.

بعد تو به انسان محبت میکنی فقط بدیاتو یادش میاد. 


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
علی ناصری

ادمی را ادمیت لازم است.

ادمی را ادمیت لازم است.

عود راگر بونباشد،«هیزم» است!!!... 


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی ناصری

جنجالی ترین عکس جنگ جهانی اول

یکی از جنجالی‌ترین عکس‌های جنگ جهانی اول.

دو سرباز آلمانی و انگلیسی،برای کریسمس آتش‌بس اعلام کرده و سیگاری دود کردند. 



یه جا خوندم المانها و طرف مقابلشون هر شب سر یه ساعت مشخص شلیک میکردن که هم وظیفشونو انجام داده باشن هم طرف مقابل بدونه پناه بگیره ... حتی گاهی به خاطر عدم شلیک تیرباران می‌شدن، می‌کفتن حاضر نیستیم کسی که بدی به ما نکرده بکشیم. شرایط اخلاقی و احساسی عجیبی بوده.

در طولانی مدت بین دشمنها روابط انسانی شکل میگیره برای همین معمولا افرادی که در یک جبهه مستقر بودن رو دایم عوض میکردن.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
علی ناصری

همه چیز زیر سر من است !

سرم را روی شانه ات بگذار

تا همه بدانند

” همه چیز ”

زیر سر من است 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی ناصری

دلم یک من می خواهد !

دلم یک من می خواهد

 چمدانش را ببندد 

برود ... 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی ناصری

دیوانه کننده ترین حس دنیا !

گاهی اوقات حسرت تکراریک لحظه،دیوانه کننده ترین حس دنیاست !!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی ناصری

چه درونم تنهاست ...

ابرى نیست

بادى نیست

مى نشینم لب حوض

گردش ماهى ها، روشنى، من، گل، آب

پاکى خوشه زیست

مادرم ریحان می چیند

نان و ریحان و پنیر، آسمانى بى ابر، اطلسى هایى تر

رستگارى نزدیک

لاى گل هاى حیاط

نور در کاسه مس، چه نوازش ها مى ریزد!

نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روى زمین مى آرد

پشت لبخندى پنهان هر چیز

روزنى دارد دیوار زمان، که از آن، چهره من پیداست

چیزهایى هست، که نمى دانم

مى دانم، سبزه اى را بکنم خواهم مرد

مى روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم

راه مى بینم در ظلمت، من پر از فانوسم

من پر از نورم و شن 

و پر از دار و درخت

پرم از راه، از پل، از رود، از موج

پرم از سایه برگى در آب

چه درونم تنهاست

چه درونم تنهاست...


سهراب سپهری


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی ناصری

از مغزت بیا بیرون!

تصمیم قاطع گرفتن بیشتر وقت‌ها کار سختی نیست اما  این خود ما هستیم که آن را پیچیده می‌کنیم. از تصمیم‌های ساده‌ای مثل اینکه «صبحانه چی بخورم؟»، «کیف گوشی موبایلم چه رنگی باشد؟»، «نامه به استادم را چطور شروع کنم؟» و «کی به دوستم پیام بفرستم؟» تا انتخاب‌های کمی جدی‌تری مثل «چه کاری پیدا کنم؟»، «چه ماشینی بخرم؟»، «کجا سرمایه گذاری کنم؟» و «با کی زندگی کنم؟». بله! ما دائما با خودمان مساله داریم.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی ناصری

گل میان بازوان خار باشد بهتر است

در کنارم در امانی از گزند روزگار

گل میان بازوان خار باشد بهتر است


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی ناصری